سرقتی که «مونالیزا» را سوپراستار کرد
تاریخ انتشار: ۳۱ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۲۴۱۱۷
«مونالیزا»، تابلوی زن رنسانسی که با لبخند رازآلودش قرنها پژوهشگران دوستدار هنر را مسحور کرده است، نه تنها معروفترین اثر داوینچی، بلکه مشهورترین نقاشی در تاریخ هنر جهان نیز محسوب میشود. طبیعتا بسیاری از سارقان هنری به این اثر چشم داشتند، اما موفقترین آنها مرد جوانی بود که در سال ۱۹۱۱ این اثر مشهور را دزدید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش ایران اکونومیست و به نقل از یورونیوز، تابلو نقاشی رنگ روغن «مونالیزا» از سال ۱۸۰۴ میلادی تاکنون در موزه لوور پاریس نگهداری میشود. گمان میرود این نقاشی که به تصویرگریهای رنسانس از مریم مقدس بسیار شباهت دارد، چهره زنی به نام «لیزا گراردینی»، همسر یک تاجر لباس و ابریشم به نام «فرانسسکو ژوکوندو» را به تصویر کشیده است. به نظر میرسد این نقاشی در اتاقکی به نام «لوجیا» که دست کم یک دیواره ندارد، خلق شده باشد.
در پشت سر این زن منظرهای محو وجود دارد که با استفاده از روش «اسفوماتو» خلق شده است. از این روش برای ایجاد تصاویری بدون خطوط و مرزهای مشخص، گویی اجسام در میان دود یا مه نشان داده میشوند، استفاده میشود.
در این نقاشی، این زن در حالی که دستانش را روی هم گذاشته است به چشمان مخاطب خیره شده و لبخند محوی نیز بر چهره دارد. البته لبخند خاص این شخصیت مدتها نظر بینندگان را جلب کرده است؛ به نحوی که مخاطبان با تماشای این نقاشی نمیتوانند به آسانی حس و حال این زن و یا قصد نقاش را تشخیص دهند.
نکته مهم دیگر این نقاشی نگاه خیره اوست. برخی با نگاه کردن به این نقاشی احساس میکنند چشمان او در نقاط مختلف اتاق آنها را دنبال میکند؛ گویی او موجودیت زنده دارد. با این وجود و با این که شاید به نظر برسد چشمان این زن مخاطبان را دنبال میکند، آنچه که به اسم «تاثیر مونالیزا» مشهور شده است در این نقاشی اتفاق نمیافتد. درحقیقت، محققان آلمانی معتقدند چشمان این زن به ۱۵ درجه سمت راست افراد نگاه میکند که بیشتر به گوش افراد نزدیک است تا چشمان آنها.
سالانه میلیونها نفر برای بازدید از این نقاشی به این موزه میروند و تلاش میکنند با مشهورترین اثر «داوینچی» عکس بگیرند. اما داستان شهرت این نقاشی از کجا شروع شد؟
شاید بهتر باشد به بیست و یکم اوت سال ۱۹۱۱ رجوع کنیم؛ روزی که «مونالیزا» به سرقت رفت.
«یورونیوز» در سالگرد سرقت این اثر هنری نوشت: نقاشی «مونالیزا» اثر «لئوناردو داوینچی» به چند دلیل احتمالا مشهورترین نقاشی جهان است. نخست اینکه، این نقاشی یکی از معدود نقاشیهای به جای مانده از این نقاش چیرهدست رنسان است و دوم اینکه «داوینچی» در مقایسه با سایر هنرمندان معاصر خود از مهارت و روش خاصی در خلق این پرتره استفاده کرده است. اما دلیل سوم، احتمالا مهمترین است. در بیست و یکم اوت سال ۱۹۱۱، این اثر هنری ربوده شد.
البته در سال ۱۹۱۱ و پیش از سرقت نیز این نقاشی همچنان یک اثر هنری ارزشمند بود. «مونالیزا» که توسط «داوینچی» بین سالهای ۱۵۰۳ و ۱۵۰۶ نقاشی شد، مدتی در «کاخ ورسای» و اتاق خواب «ناپلئون» نگهداری میشد و سپس در خانه نهایی خود یعنی «موزه لوور» باقی ماند. با این حال بهرغم محبوبیت این اثر هنری در بین رهبران فرانسوی، این نقاشی چندان در بین علاقهمندان به گالری و موزه شناخته شده نبود؛ تا اینکه دزیده شد.
وقتی جای خالی این نقاشی در روز پس از سرقت مشخص شد، موزه به مدت یک هفته تعطیل شد تا محل اختفای «مونالیزا» مشخص شود. پلیس در مورد اینکه چه کسی میتوانست این کار را انجام دهد سردرگم شده بود و این درحالی بود که مطبوعات بینالمللی به شدت داستان سرقت را دنبال میکردند.
خیلی زود، بازرسان از هنرمندان درباره این اثر هنری بازجویی کردند. پلیس نخست یک شاعر فرانسوی را به عنوان مظنون به سرقت دستگیر کرد. این شاعر یک هفته را در بازداشت پلیس گذراند چراکه پلیس او را با تعدادی مجسمه مصری دزدیده شده از موزه لوور مرتبط میدانست. پس از اینکه پلیس نتوانست پرونده سرقت را به این شاعر نسبت دهد، او در نهایت از اتهامات وارده تبرئه شد.
تا سال ۱۹۱۳ میلادی هیچ خبری از سرنخی درباره پرونده سرقت «مونالیزا» وجود نداشت. تا اینکه در نهایت مردی به نام «لئوناردو وینچزو» در نامهای خطاب به یک دلال آثار هنری در فلورانس، ۵۰۰,۰۰۰ لیر برای نمایش «مونالیزا» در گالری اوفیتزی پیشنهاد داد.
زمانی که با این پیشنهاد موافقت شد، این مرد به همراه نقاشی «مونالیزا» به فلورانس سفر کرد و یک شب در هتل اقامت کرد. همانجا بود که این مرد دستگیر شد.
با اینکه سارق خود را با نام «لئوناردو وینچزو» معرفی کرده بود، اما نام واقعی او ««وینچنزو پروجیا» (Vincenzo Peruggia) بود که در موزه «لوور» کار میکرد. «پروجیا» در حقیقت کسی بود که در ساخت محفظه شیشهای نگهدارنده «مونالیزا» همکاری کرد. سرقت نقاشی کار سختی نبود. او شب را در کمد پنهان شد و آن را از موزه خارج کرد.
«پروجیا» ادعا میکرد که این نقاشی را با هدف انتقال نقاشی به خانه اصلی آن یعنی ایتالیا ربوده است. «پروجیا» بهرغم این نکته تاریخی که «داوینچی» خود «مونالیزا» را پس از نقل مکان به فرانسه در قرن شانزدهم میلادی به این کشور هدیه کرده بود، از اینکه «ناپلئون» نقاشی «مونالیزا» را ربوده است، خشنود نبود.
البته در نهایت «پروجیا» موفق شد که «مونالیزا» را در یک گالری ایتالیایی به نمایش بگذارد. این نقاشی پس از دستگیر شدن «پروجیا» و پیش از بازگردانده شدن به «لوور» به مدت دو هفته در گالری «اوفیتزی» به نمایش گذاشته شد. تمام این وقایع، جایگاه «مونالیزا» در تاریخ هنر را تضمین کرد.
منبع: خبرگزاری ایسنا برچسب ها: مونالیزا ، لئوناردو داوینچی
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: مونالیزا لئوناردو داوینچی اثر هنری سال ۱۹۱۱
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۲۴۱۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مردِ شماره «۴۴» گرافیکِ ایران کیست؟
روز گذشته، انجمن صنفی طراحان گرافیکِ ایران، از مردی با شماره عضویت «۴۴» در این انجمن تجلیل و به مناسبت هفته گرافیک ایران، نمایشگاهی از آثار او برپا کرد. کامرانِ کاتوزیان، هنرمند پیشکسوت، عضو شماره «۴۴» این انجمن است که به عقیده بسیاری تحول قابل توجهی را در صنعت تبلیغات به وجود آورده است.
به گزارش ایسنا، کامران کاتوزیان حالا ۸۳ ساله است؛ با احتساب ارقام و اعداد و به حساب ما البته. این هنرمندِ طراحِ گرافیک، پیشتر در بخشی از مستندی کوتاه که سال ۱۳۹۰ در مراسم تولد ۷۰ سالگیاش در خانه هنرمندان ایران پخش شد، گفته بود: «احساس میکنم هنوز ۲۵ سالهام ...»
با محاسبه ارقام و اعداد که از نگاهِ دل، معیار صحیحی برای محاسبه سالهای عمرِ آدمی نیست، کامرانِ کاتوزیان، که یکی از نمایندگان اصلی جریان هنر انتزاعی در ایران بهشمار میرود، بدونِ در نظر گرفتنِ علاقه کودکیاش به نقاشی، دستِکم ۷۰ سالی را صرفِ طراحی گرافیک کرده است؛ به طوری که وقتی بزرگانِ هنر درباره او صحبت میکنند، گفتههایشان مملو از اشاره به افتخاراتِ کسب کرده و تحولات ایجاد شده از سوی اوست.
کسب جایزه مشترک چهارمین بینال تهران در سال ۱۳۴۳ به همراه ژازه طباطبایی ـ نقاش و مجسمهسازِ نوگرا ـ، شرکت در بینال پاریس در سال ۱۳۴۴، شرکت در بینال ونیز ۱۳۴۵، شرکت در جشنواره بین المللی هنر-واشنگتن در سال ۱۳۵۶، تاسیس گالری صبا ۱۳۴۳، فعالیت در شرکت تبلیغاتی آوانگارد در سال ۱۳۵۰، فعالیت در شرکت تبلیغاتی کارپی در سال ۱۳۶۵ و... از جمله سوابقی است که میانِ فعالیتهای این هنرمند به آن اشاره میشود.
حال روز گذشته، انجمنِ صنفیِ طراحانِ گرافیک در مراسم هفته گرافیک سال ١۴٠٣، از کامران کاتوزیان ـ پیشگام و پیشکسوت این عرصه ـ تقدیر و به صورت همزمان نمایشگاهی از آثار او در خانه هنرمندانِ ایران، برپا کرد؛ گرامیداشتِ فعالیتِ مردی با شماره عضویت «۴۴» در انجمنِ صنفیِ طراحانِ گرافیک.
بیشتر بخوانید
بزرگداشت کامران کاتوزیان در هفته گرافیک ایران
« احساس میکنم هنوز ۲۵ سالهام ...»
در نشست اخیرِ این انجمن نیز که هر هفته گذشته برگزار شد، ضمن اشاره به تاثیرِ کاتوزیان بر عرصه تبلیغات، به خصوص در بازه فعالیتش در آژانس تبلیغاتی آوانگارد، تاکید شد که درخشانترین دوره کاری این هنرمند مربوط به فعالیت آژانس آوانگارد است که به نوعی موجب احیای صنعت تبلیغات نیز شد.
آثاری که قرار است به مناسبت هفته گرافیکِ ایران برگزار شود نیز، اغلب مرتبط با فعالیتِ این هنرمند در حوزه تبلیغات است.
از جمله آثاری که انجمن صنفی طراحان گرافیکِ ایران از کامران کاتوزیان منتشر کرده است. از جمله آثاری که انجمن صنفی طراحان گرافیکِ ایران از کامران کاتوزیان منتشر کرده است. از جمله آثاری که انجمن صنفی طراحان گرافیکِ ایران از کامران کاتوزیان منتشر کرده است. از جمله آثاری که انجمن صنفی طراحان گرافیکِ ایران از کامران کاتوزیان منتشر کرده است. از جمله آثاری که انجمن صنفی طراحان گرافیکِ ایران از کامران کاتوزیان منتشر کرده است. از جمله آثاری که انجمن صنفی طراحان گرافیکِ ایران از کامران کاتوزیان منتشر کرده است.کامرانِ کاتوزیان پس از پایان دوره اول متوسطه برای ادامه تحصیل راهی آمریکا شد؛ در آنجا به توصیه یکی از اساتید خود، به دانشگاه ویندهام در ایالت ورمونت رفت و در سال ۱۳۴۰ در رشته هنرهای زیبا ـ نقاشی و مجسمهسازی ـ فارغ التحصیل شد.
او گفته است: «چرخش دیدگاه من به طرف نقاشی [مدرن] در سال ۱۹۶۲ اتفاق افتاد؛ یعنی زمانی که من ویلیام هانت را- که فکر میکنم یکی از بهترین نقاشان معاصر امریکا است- ملاقات کردم.»
کاتوزیان همچنین گفته بود: «از نقاشان مورد علاقهام در زمان تحصیل، بیش از همه کلاین (نقاش امریکایی/ ۱۹۱۰- ۱۹۶۲)، که هنوز هم با من است، بود. او که عمری چندان طولانی نداشت، دوره کوتاهی درخشید. نقاشیهایش به قدری قرص و مسلط بود که آدم مقابل کار له میشد. در دورهای ماجراجویی جکسن پالک (نقاش امریکایی/ ۱۹۱۲- ۱۹۵۶) من را مسحور خودش کرد. همچنین نقاشان دیگری مثل مارک روتکو (نقاش ۱۹۰۳- ۱۹۷۰) و مارک توبی (نقاش امریکایی/ ۱۸۹۰- ۱۹۷۶) که کارهای خیلی درخشانی داشتند. در نیویورک آن سالها، وقتی به گالریها سر میزدی، آثاری را میدیدی، بسیار قرص و بینظیر، و از نقاشانی که اصلاً معروف نبودند. بعد از آن دیگر کارهایی به آن محکمی و درخشندگی ندیدم. بدی نقاشی آبستره این است که خیلی سریع، اول صدها، و بعد هزاران نفر به آن پیوستند و چون چشم مخاطب به این نوع کارها عادت نداشت، بنابراین، در تشخیص هم دچار اشکال میشدند. شارلاتانیسم خیلی سریع در این سبک رخنه کرد، در حالیکه کمتر آدم خُبرهای قادر به تشخیص درستی و نادرستی و اصالت آن بود.»
همانطور که کاتوزیان گفته بود، به عقیده بسیاری از پژوهشگران هنری، تأثیر آثار کلاین در آثار دورههای مختلف کار این هنرمند قابل ردگیری است.
اثر فرانتز کلاین اثر کامران کاتوزیانانرژی ضربه قلم فرانتز کلاین، حرکت هیجانی او هنگان خلق اثر را نمایان میکنند؛ به طوری که گویی حرکت قلم بر بوم، قرص و محکم و مطمئن بوده است، همانطور که کامران کاتوزیان اظهار کرده بود «نقاشیهایش (کلاین) به قدری قرص و مسلط بود که آدم مقابل کار له میشد.»
و گویی کاتوزیان، این شکلِ شدت حرکت قلم مو و رنگ گذاری جسورانه را در آثار خود حفظ کرده است.
آنطور که گفته شده، آیدین آغداشلو دربارهٔ آخرین نمایشگاه کامران کاتوزیان اینطور اظهار نظر کرده بود. «وقتی قرار شد آثار تازه کامران کاتوزیان را تماشا کنم، نمیدانستم انتظار دیدن چه نوع مجموعهای را باید داشته باشم و پس از انزوای چندساله او و دوری سالیان اخیر من از نمایشگاههای نقاشی، ارتباط میان هنرمند و مخاطب چه صورتی خواهد یافت؟ اما وقتی دیدم، آسوده شدم که نقاشیها، در وجهی بسیار جدی و حرفهای، تداوم معنا و دستاورد گذشته او را دنبال کرده بودند و آن شدت حرکت قلم مو و رنگگذاری جسورانه، گیرم کمی ملایمتر، همچنان جاری و باقی و مداوم بود. تعلق و وابستگی قدیمی و همیشگی کامران کاتوزیان به مکتب اکسپرسیونیزم انتزاعی سالهای ۵۰ میلادی نیویورک، که هیچ کاستی نگرفتهاست، و با گوشه چشمی به کارهای پرتلاطم کلاین یک سره جهان شخصی و خاص خود را دنبال و بنا میکند.»
روز گذشته نیز هفتم اردیبهشت ۱۴۰۳، در سالن استاد شهناز خانه هنرمندان ایران، هفته گرافیک ایران با افتتاح نمایشگاه آثار کامران کاتوزیان در گالری استاد ممیز و نمایشگاه پوستر در جستجوی نسل نو در گالری تابستان خانه هنرمندان ایران همراه شده بود.
در این مراسم بهرام کلهرنیا ـ رییس هیات مدیره انجمن گرافیک ایران ـ ضمن اشاره به دشواریهای این انجمن، ایستادن تا لبه سقوط و نابودی و سپس نگه داشتنش با چنگ و دندان، بر ایستادن زیر سایه کامران کاتوزیان تاکید کرد. او ضمن توصیف کاتوزیان با عنوان «سرو عتیق» گفت: «نخستین شماره ویژهنامهای دوره جدید انجمن آماده شده و با اسم استاد کاتوزیان بیرون آمده است. امیدوارم انتشار این ویژهنامه ادامه دار باشد.»
بخشی از مراسم روز گذشته، به نکوداشت کامران کاتوزیان اختصاص پیدا کرد و ویدیویی که به گفته امراله فرهادی ۱۲ سال قبل از کامران کاتوزیان تهیه شده بود، پخش شد.
امرالله فرهادی گفت: «واقعیت اینکه امکان فیلمبرداری جدید از آقای کاتوزیان وجود نداشت. امیدوارم آقای کاتوزیان دهها سال عمر کنند اما نباید فراموش کنیم که ایشان در این سالها خیلی اذیت شدهاند. از سال ۸۳ امکان همکاری و دوستی با ایشان را داشتم و به آن افتخار میکنم. کاری که در این رویداد انجام دادیم، این بود که خواستیم ویژه نامهای را برای آقای کاتوزیان در بیاوریم. از روزی که با افراد تماس گرفتیم تا یادداشتهای خود درباره ایشان را برایمان ارسال کنند، تنها یک روز گذشت و تقریبا تمام مطالب جمع شد. این ویژه نامه مطالب خوبی درباره آقای کاتوزیان دارد. بنابراین اگر کسی بخواهد ایشان را بشناسد، به خواندن مطالب این ویژهنامه را توصیه میکنم.»
او ادامه داد: «کاتوزیان در این سالها سختیهای خیلی زیادی را از سر گذراند. او در هر جایی کار میکرد، برای ما مانند الگویی بود که دنبالش میکردیم. او در کار خود ساختارشکن و شجاع بود. همین موضوع سبب شد تا به او اتهامهای واهی بزنند و حتی تا دادگاه ببرند. او را ممنوع الکار کردند اما او رفت و کار خودش را انجام داد. او هیچوقت معلم رسمی نبود، اما تاثیرش در کارهای امروز دیده میشود. برای ایشان آرزوی سلامتی میکنم.»
در بخش بعدی این مراسم نیز با حضور بهرام کلهرنیا، مجید بلوچ، علی خسروی، رضا خاکساری، علیرضا مصطفی زاده، لوح یادبودی از طرف انجمن گرافیک ایران به امراله فرهادی اهدا شد تا آن را به دست استاد کاتوزیان برساند.
انتهای پیام